جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۰ ب.ظ
شعر آیینی
اشعار
این حسین است که ما را به خدا میخواند.
چون موذن همه را سوی خدا میخواند.
سر عشاق که بر نی دل دیوانه ببرد.
عشق را زمزمه میکرد و رهی سخت ببرد
آنچنان ره که فرات از غم آن سخت گریست.
مسلم و حر که همه عرش بر آنان بگریست.
شاید آن رود که عباس از آن آبی برد.
عاقبت خون خدا را به مسیحا می برد.
ره زینب که بسی صبر بر آن می ماند.
آنقدر صبر که در جان جهان می ماند.
لشگر سعد و زیاد و ره عشاق جداست.
ره عشق و ره بد کاره ملعونه جداست.
قتلگاه سید اهل بهشت
با اقامتگاه شیاطین جداست
۹۶/۰۹/۰۳
یا علی